بسمه تعالی
متن زندگینامه شهید ابوالقاسم نجار
شهید ابوالقاسم نجار در سال 1342 در سرخه متولد شد. دوران کودکی و تحصیلات دبستان و راهنمایی را در ..............سرخه گذرانید وبرای ادامه تحصیلات راهی تهران شد. و دوران تحصیلاتش در رشته نظری مقارن با شروع شخصیت اسلامی مردم علیه فساد و ............... پهلوی بود. شخصیت روحی این شهید بر اساس مایه های مذهبی که از آغاز ...................... جانش ................ درمانده بود ..........دیگرفت. در تظاهرات و راهپیمائی های مردم علیه استبداد پهلوی شرکت فعال می جست و از هر موقعیتی در جهت میان مواضع انقلاب اسلامی استفاده می کرد و بسان دیگر جوانان جامعه شرکت در این حرکت مقدس الهی را به عنوان تکلیف شرعی بر خود لازم و واجب می دانست. با پیروزی حرکت اسلامی دوران سازندگی و تلاش در راه تثبیت پایه های جمهوری اسلامی آغاز گشت و شهید ابوالقاسم نجار در این مسیر نیز به موفقیت های چشمگیری دست یافت. شهید کوشید تا شرایط یک معلم متعهد را در خود پیاده کند از این رو به معلمی عشق میورزید و از هر لحظه در جهت کسب آمادگی روحی و آموزش کامل دروس خود سازی استفاده میکرد البته بر این اعتقاد که انسان تا خود را نسازد نمی تواند دیگری را متحول کند به انقلاب روحی و درون خود می پرداخت. خود سازی را در دو بعد فکری و معنوی شروع کرد از جنبه فکری مطالعه کتابهای شهید مطهری و شهید دستغیب در سر لوحه برنامه های خود قرار داده بود این کتابها را بدقت مطالعه می کرد و در عمق واژه ها و تعابیر آنها ................. می کرد و به ....... این کتابها عشق می ورزید که در اواخر عمر پربرکتش بسیاری از کتابهایاین دو شهید را با دقت مطالعه کرده بود. گریه های شدیدش در جلسات توسل و حضور قلبش در نماز و ...... نشانه اوج و عظمت روحی شهید بود به نماز جماعت عشق می ورزید و حتی المقدور سعی می کرد نمازهایش را در مسجد و با جماعت بخواند.
با شروع جنگ تحمیلی جنگ اسلامها با کفر را وظیفه شرعی خود می دانست و چندین بار به جبهه رفت و با جمع عاشقان الله در جبهه جهاد با دشمنان بعثی پرداخت از جمله ویژگیهای این شهید شیفتگی و دلبستگی فراوانش به روحانیت متعهد و مسئول بود .
او به دلیل اینکه از خانواده ای مذهبی بود از کوچکی به این لباس مقدس احترام خاص قائل بود به جهت همین علاقه اش به روحانیت متعهد بود که خود تصمیم می گرفت تا چون دیگر جوانان مشتاق به خیل روحانیون بپیوندد و در لباس مقدس روحانیت به پاسداری از سنگرهای مکتب بپردازد ولی این خواسته در آن زمان عملی نشد. پس از اخذ دیپلم به مسئولیت والای معلمی روی آورد و در تربیت معلم تهران رشته دینی ثبت نام کرد و در پایان سال پس از اتمام موفقیت آمیز دوره اول موفقیتی به او دست داد تا او برای سومین بار عازم جبهه شود و در کنار دیگر رزمندگان کفر ستیز به جهاد با دشمنان بعثی بپردازد و از قید و بند دنیا با متعلقات آن برهد و در فضای سرسبز معنویت بپردازد و آید که بالاخره در عملیات پیروزمندانه والفجر 3 هدف سه گلوله از طرف بعثی قرار گرفت و شربت شهادت را عاشقانه سرکشید.
« یادش گرامی و راهش مداوم و پررهرو باد »
بسمه تعالی
متن زندگینامه شهید اسماعیل جمال
اسماعيل در بيست و نهم ديماه سال هزار و سيصد و چهل و سه در شهر سرخه از توابع سمنان به دنيا آمد. پدرش، حسن، قصاب بود. او چهار برادر و دو خواهر دارد. از كودكي در دامن مادري مؤمنه بزرگ شد.
خانواده مادرياش از روحانيون مبارز و انقلابي شهر سرخه هستند. اين امر سبب شد تا از كودكي به نماز خواندن و قرآن علاقهمند شود.
همزمان با پيروزي انقلاب، در كنار داييهاي خود فعاليت سياسي و اجتماعياش را شروع كرد. عدم توجه مأموران رژيم به او به دليل سن كم امتيازي به شمار ميآمد تا نوارهاي سخنراني و اعلاميههاي امام رحمت الله عليه را به راحتي جا به جا كند.
بعد از پيروزي انقلاب و با شروع جنگ، به همراه دايياش با ستاد پشتيباني جنگ، در پشت جبهه همكاري ميكرد. او كمكهاي مردمي را به اهالي جنگ زده هويزه و سوسنگرد ميرساند.
خواندن هر روز سوره واقعه، زيارت عاشورا و جامعه كبيره از ويژگي بارز او بود. او براي جمع كردن مردم در مسجد، آنها را به شركت در مراسم دعاي كميل و نماز جماعت دعوت ميكرد. براي خدمت سربازي به پادگان بلال حبشي تهران رفت. پس از يك سال خدمت در سپاه، در دانشگاه تربيت معلم سبزوار پذيرفته شد. مدتي بعد براي ادامه تحصيل به مشهد رفت. او همراه با درس كتابهاي استاد شهيد مطهري، علامه طباطبائي و آيتالله شهيد دستغيب را مطالعه ميكرد. بعد از پايان درس به عنوان مربي امور تربيتي و قرآني در آموزش و پرورش مشغول شد.
براي بار اول، در دهم اسفند ماه سال هزار و سيصد و شصت و از طرف بسيج به عنوان تكتيرانداز به جبهه رفت. در عملياتهايي مانند فتحالمبين، محرم، خيبر، بدر، كربلاي يك، نصر هشت شركت كرد. او در ده بار اعزام به جبهه و سيماه حضور به عنوان تكتيرانداز، معاون دسته، فرمانده دسته، معاون گروهان، فرمانده گروهان و فرمانده گردان انتخاب شد. در پشت جبهه هم با ايجاد نمايشگاه عكس، كتاب و پوستر از جنگ، تشكيل تيم كوهنوردي جوانان فعاليت ميكرد. در اين مدت، سه بار از قسمت دست چپ در عمليات مهران، پشت سر در عمليات بدر مجروح و در پدافند فاو شيميايي شد.
اسماعيل در بيست و نهم آبان ماه سال هزار و سيصد و شصت و شش، در جبهه غرب، منطقه ماؤوت عراق در عمليات نصر هشت بر اثر اصابت تركش به سر و صورت، شهيد شد. او را پس از تشييع در گلزار شهداي سرخه دفن كردند.
بسمه تعالی
متن زندگینامه شهید غلامرضا ادهم:
شهید در سال 1334 در سرخه به دنیا آمد شهید تا دیپلم تحصیلات داشته و شغل او معلمی بود.
او فردی متین و خوش اخلاق بود و دارای مقامی خاص بین اقوام بود. دوران تحصیلات خود را در شهر سرخه بین خانواده به سر می برد. و دیپلم خود را در شهر دامغان گرفت و دوران معلمی خود را در ورامین به سر می برد و همسری در آنجا اختیار نمود و زندگی شیرینی را بین خانواده بوجود آورد. از کودکی به مسائل مذهبی اهمیت می داد و از سن 5 سالگی شروع به نماز خواندن کرد و در اکثر جلسات مذهبی شرکت می کرد.
او به عنوان مربی دانش آموزان را به شرکت در تظاهرات تشویق می کرد. شهید برای 2 بار به جبهه اعزام شده بود که در اولین بار چهل روز در جبهه شرکت داشته و در عملیات خیبر در حدود یک ماه در جزیره مجنون شرکت داشته است و بعد از عملیات مفقود شده است.
که بعد از 12 سال پیکر پاکش به جمع شهدای اسلام در گلزار شهدای ورامین پیوست.